۱۳۸۶ اسفند ۲۹, چهارشنبه

آی ماهه


دم این دهکدة جهانی گرم کاش چیزای دیگه هم که کم میارم این‌طور برام جور می‌کردین
تا گفتم ماهی ندارم دوستان دست به کار ارسال ماهی شدن
البته نه ماهی سفید
اما خداعمرشون بده. دست خیرتون همیشه نرم

اسم این قهوه‌ای رو گذاشتم
حیرت
تو می‌گی بهش میاد؟








اینم می‌ذارم
کامبیز خپل

این که دیگه پیداست
جناب ذی‌ذی خان

من و قمری‌های خونه

    یک عمر شب‌های بی‌خوابی، چشمم به پنجره اتاق بود و گوشم به بیرون از اتاق. با این‌که اهل ساعت بازی نیستم، ساعت سرخود شدم.     ساعت دو صبح ک...