۱۳۸۶ اسفند ۱۶, پنجشنبه

گمنامی عشق

از کی تا حالا دکتر قمشه‌ای داشتند در دانشگاه پزشکی کرمانشاه از عشق می‌گفتند که چطور خلاقیت می‌آره
آدم و جوون نگه‌می‌داره و خلاصه که همه آدم عاشق رو دوست دارن
ولی من اگه بگم. چون دکتر بسم‌الله خان نیستم حتما باید یکی یه گیری بهش بده
بابا. چرا شماها توجه نمی‌کنید؟
اونی که جناب دکتر می‌فرمایند، تئوری همین واویلایی‌ست که من اینجا دارم و چون عملی شده
به بعضی خوش نمی‌اد و به‌قول اکرم خاله، دوره آخره زمون شده خاله. عیب نیست انقدر عشق عشق می‌کنی؟ یه چی آخر دنبالت می‌گن
گفتم: خاله پاشو سحری بخور. ما دیگه باید دنبال کفش‌ها و چمدان تنهایی بگردیم. شما هنوز نگران آخرشی؟
آخر چی خاله؟
چشم هم بذاری اینم رفته و من رفتم و ماجرا رفته
ولی خداوندگار عالمیانا. ایزد پاکانا نمی‌شه از سر لطف یه نظر مرحمتی به شخص بنده الطفات کنی؟
ببین تو که نبودی بشنوی امشب دکتر الهی چی‌ها که از عشق نگفت. مثل همونا که من می‌گم و تو فکر می‌کنی خل بازیه
تازه شاهدشم مولانا بود
حالا گناه من چیه که مشهور نیستم؟

۲ نظر:

  1. می خواستم بجای گمنامی عشق از گمنامی ادمی بگویم. الان یک تکه فیلم در باره مجروهان شیمیایی دیدم اصلا حالم خراب خراب شد...بگدریم. راستی دوست من و دیدن؟

    پاسخحذف
  2. والله همشهری چشمم کف پات که رفتی و فیلمش رو می‌بینی
    این طفل معصوم‌ها که یکی‌یکی داره نوبتشون می‌شه و مرض می/ زنه بالا اینجا جلوی چشم ما آب می‌شن تا ما دل خوش کنیم از جامعة بشردوستانیم و از صدقه سر روی زیاد تو جنگ زیر آبی رفتیم و موندیم
    اما
    بله
    دیدم. مثل همیشه
    بی‌قرار
    شتاب‌زده
    دیر رسیده
    زود داره می‌ره
    بی‌حساب کتاب
    همون بانویی که می‌شناختم
    که البته از اون روز دیگه گمش کردم

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...