راستش دروغ چرا؟ روزی چند نوبت قبل از غذا و قبل از خواب وارد مدیریت میشم. صفحة سفید هم باز میکنم، اما نمیآد
خب بالاخره هستی هم نظم خودش رو داره و پارتی بردار نیست. درسته من قهوة سیاه تنهایی نیمة شب رو با جبرئیل میخورم. اما داستان باید سر وقتش و خودش بیاد و تو حاضر و هوشیار باشی برای اینکه بگیریش
اون که رسول گرامی اسلام بود نشد سر خود وعده بگیره
بذار اصلا از این شروع کنم
یهود برای پوز زنی میرن خدمت رسول و از ایشان حکمت روح را سوال میکنند
نبیاکرم هم میفرمایند: برید فردا بایید
فردا چیه قربونت؟
وقتی این سیستم بخواد حالت رو بگیره با طول و عرض جغرافیای فن و مهارتهای خودش میگیره که حال کنی، حال
یک، دو، ده، پانزدة الی بیا تا روز چهلم که دیگه حسابی همه چیز سه شده بود و یهود برای خاتمالنبیین دست گرفته بودن ، ندا آمد
چیه؟ خیلی جو گیر شدی که ما دم دست تو ایستادیم. یا فکر کردی اینها رو در تنهایی فکر میکنی و میفهمی؟
نکنه یادت رفته وحی رو ما هر وقت دل ما خواست ما میفرستیم
تازه برو بگو این فضولیها به شماها که هیچی. به من پیغمبر هم نیومده که از دو چیز سوال کنم. روح و قیامت
القصه اینکه، باید یه فیزیوتراپ ماهر بیاد منو از این آتروپی مغزی نجات بده
حالا من هی میگم بیعشق فطیره، کو گوش شنوایی که باور کنه و از سر جوانمردی آستین همت بالا بزن و نفس گرمش و به عرش برسونه و بگه : یا حق؛ بشنو حرف این آبجی ما رو
بلکه خدا معجزه کنه
خب بالاخره هستی هم نظم خودش رو داره و پارتی بردار نیست. درسته من قهوة سیاه تنهایی نیمة شب رو با جبرئیل میخورم. اما داستان باید سر وقتش و خودش بیاد و تو حاضر و هوشیار باشی برای اینکه بگیریش
اون که رسول گرامی اسلام بود نشد سر خود وعده بگیره
بذار اصلا از این شروع کنم
یهود برای پوز زنی میرن خدمت رسول و از ایشان حکمت روح را سوال میکنند
نبیاکرم هم میفرمایند: برید فردا بایید
فردا چیه قربونت؟
وقتی این سیستم بخواد حالت رو بگیره با طول و عرض جغرافیای فن و مهارتهای خودش میگیره که حال کنی، حال
یک، دو، ده، پانزدة الی بیا تا روز چهلم که دیگه حسابی همه چیز سه شده بود و یهود برای خاتمالنبیین دست گرفته بودن ، ندا آمد
چیه؟ خیلی جو گیر شدی که ما دم دست تو ایستادیم. یا فکر کردی اینها رو در تنهایی فکر میکنی و میفهمی؟
نکنه یادت رفته وحی رو ما هر وقت دل ما خواست ما میفرستیم
تازه برو بگو این فضولیها به شماها که هیچی. به من پیغمبر هم نیومده که از دو چیز سوال کنم. روح و قیامت
القصه اینکه، باید یه فیزیوتراپ ماهر بیاد منو از این آتروپی مغزی نجات بده
حالا من هی میگم بیعشق فطیره، کو گوش شنوایی که باور کنه و از سر جوانمردی آستین همت بالا بزن و نفس گرمش و به عرش برسونه و بگه : یا حق؛ بشنو حرف این آبجی ما رو
بلکه خدا معجزه کنه
بخاطر رفاقتکی که بین ماست از خدا می خوام به عشق و این جور چیزا دچارت نکنه. چرا که اونوقت ما دیگه نوشته از شما برای خوندن نخواهیم دید. می ری با عشقت و وبلاگ تعطیل اونوقت ادمای بیکاری مثل من چیکار کنند؟البته زیاد ناراحت نباش دعا کافر براورده نمی شه.1
پاسخحذفوالله در همین مهجوریه که چیزای خوب خوب می نویسی
پاسخحذف