۱۳۹۰ مهر ۱۲, سه‌شنبه

اینا یعنی نارضایتی



داشتم شام میخوردم که به خودم گفتم،
کاش اگه بنا بود دوباره به دنیا بیام، این‌بار مرد باشم
هنوز جویدن لقمه تمام نشده بود که یادم آمد غروبی و عصری هم یه هم چیزایی ، تفکر فرمودم
دفعه‌ی اول که فکر کردم، دفعه‌ی دیگه اگه به دنیا بیام، وکیل می‌شم 
آخه نوکر پدرتم ، من از وقتی یه نخود چه بودم، شب باید به دادگاه فکر می‌کردم تا هنوز
بعد هم در یک غروب پاییزی، تفکر فرمودیم که نه
بار دیگه یه کارمند ساد می‌شم
یه آدم متوسط الحال که دخل و خرجش پیداست و به قاعده هم قدر می‌دونه
برنامه ریزی و زندگی می‌کنه
نه ایی‌طور ولگرد بی‌کار که سال که دوازده ماهه، یه هفت هشت ماهی دغده‌ی دادگاه و اینا داره
غلط نکن خودم هم بتونم وکیل تجربی باشه
البته در برخی امور خاص که تجربه دارم، ولی پوستم کنده شد تا وکالت یاد گرفتم
و اگه بنا باشه همی‌طوری دکتری افتخاری بگیرم، لابد باید چند دوره پوست اندازی کنم تا............. بهش برسم
که من غلط کردم با هر سایه‌هایی که دارم
از راه راه بگیر تا خال خال، قرمز گلی
خلاصه که منگول به دنیا بیام که کتره‌ای بیام و کتره‌ای هم برم
گاهی چنی حسودیم می‌کنم به هر چه دری دیونه است. 
ای کاش من هم خل دیونه بودم و این‌همه مجبور نبودم نگران باشم تا وقتی به‌خواب می‌رم
ای خدا گو بابا هر کی می‌گه: من به مال دنیا دل بسته‌ام
دفعه‌ی دیگه منو یه کارمند بیار تا
 دمی، مهر لقمه کنیم
و شب سر راحت به بالین بذاریم
فقط خداوندگار عالمیان و
ایزد پاکانا، 
نکنه به مدیریتم برسونی که سر انواع اختلاس در بیاریم 
گو این‌که نه گمانم در هیچ قالب و زندگی من عقل معاش و پول سازی داشته باشم
تصور کن، به سه هزار میلیارد که فکر می‌کنم
مردمک چشمام دورانی می‌شه و دود از دو گوشم بیرون می‌ریزه
خلاصه که بعده این همه صغری، کبرا
غلط نکنم همین که هستم بهتر از همه‌اش از آب در بیاد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...