۱۳۹۰ مهر ۱۸, دوشنبه

رنج و راحت ، حلقه‌های یک زنجیرند



چی می‌شه که بعد از یک از صبح تا شب که به هزار و چهارصد که نه
به سه هزار میلیارد زبان زنده و مرده‌ی دنیا که هی از خودم و زمین وزمان پرسیدم 
چی می‌شه که یهویی کل ناوگان دریایی با هم غرق می‌شه؟
روز بعد ورق زندگی چنان عوض می‌شه که
از صبح با کله در خوشی بال بال می‌زنی
انرژی‌ها به قدرتی پروردگار توپ، توپ
همه چراغ‌ها سبز و راه‌ها باز و لب‌ها به 
خنده مزین
و کسی به تو
نه نمی‌گه؟
فکر کنم جناب سقراط هم در هیاهوی همین تجارب انرژیتیکی زندگی بود که
به این جمله‌ی حکیمانه‌ی معروف رسید و فرمود
رنج و راحت ، حلقه‌های یک زنجیرند
هر یک که از در درآد
بعدی هم از پشت خواهد آمد
گاهی روزها برمدار امواج ما و بعضی روزها نه
یه روزهایی مال ما و یه روزهایی هم نه
شکر که گاهی اینه گاهی اون
وگرنه زندگی غیر قابل دوست داشتن می‌شد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

زمان دایره‌ای

     فکر کن زمان، خطی و مستقیم نباشه.  مثلن زمان دایره‌ای باشه و ما همیشه و تا ابد در یک زندگی تکرار شویم. غیر منطقی هم نیست.  بر اصل فیزیک،...