۱۳۹۴ مهر ۱۱, شنبه

تا هنوز




دلتون نخواد که در حد مرگ سرماخوردم
سه روزه تب و آب ریزش بینی و چشم و چال 
امروز از همه‌اش یدتر بود و تا هنوز از این‌ور می‌افتم اون‌ور

۶ نظر:

  1. اینم اتفاق عجیب که خواستی

    پاسخحذف
  2. شما که آینده بین هستید میشه برای این کور بد بخت تیکه هایی از آیندمو بطور ضمنی در نوشته هاتون بنویسید ؟ اینکه مثلا چه کارهای باحال و عجیب غریبی انجام خواهم داد ؟ یذره انرژی مثبت میدین به من با فاش کردن بعضی از قسمتهای آیندم ؟ سپاسگذار خواهم شد

    پاسخحذف
  3. ای بابا - بابام جان با بدور...فصل در حال گذرازتابستان به پاییز باعث چاییدن و سرماخوردگیه- من هم تو یه همچین زمانهایی سرما میخورم-

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. متوجه شدم از وقتی پریا رفته مدام بیمارم. دلیلی جز ذهن نداره. تا پیش از این اصلن وقت نداشتم به خودم فکر کنم و از وقتی رفته مام افتادیم گیر ذهن ذلیل مرده‌ی دربه در نابه‌کار

      حذف
  4. پس همه اینها کاره دلتنگیه یه مادره-
    دروغ چرا؟ دلتنگی خودشو از کوچکترین درز درب و پنجره میده داخل- حتی اگه فکر کنی همه ورودی های اتاق ذهنت رو بسته باشی- یه همچون چیزیه این دلتنگی لامصب :)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. وقتی به دنیا می‌آن بخشی از انرژی مادر رو با خودشون می‌برن
      در نتیجه ما همیشه به مادرهامون وصلیم
      سی همین یهو حتا از راه دور متوجه احوال اولاد می‌شن
      و با چنین حفره‌ای که در من هست
      چه‌طور می‌شه دلتنگ انرژی‌های خودم نشم؟

      حذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...