۱۳۹۴ آبان ۴, دوشنبه

از من تا او یک نفس






یک وجب؟
شاید هم از چند وجبی‌م
به هر شکل از وقتی یاد گرفتم چهار دست و پا راه بیفتم
داشتم دنبال یه چیزی بیرون از خودم می‌گشتم
شاید که  سالیان بسیار در آسمان منتظرش بودم
بعد هم که 175 cm شدم هم هنوز سرم به آسمان بود
شاید اگر حضرت پدر قدی نزدیک 190 نداشت می‌پنداشتم، بس‌که سرک کشیدم دراز شدم
به هر حال همیشه در دور دست‌های تصور ناشدنی منتظرش بودم
در رخ‌دادهای عجیب و فجیع
همه‌جا به جز در باورهای خودم
یا در وجود خودم
شاید اگر این رو فهم کرده بودم تا حالا قوزی هم شده بودم
بس‌که می‌خواستم در خودم جستجوش کنم
حتا نه در تصادف خودم و نه در مرگ‌م
نه‌که داغ بودم که چرا منه طاووس منه سرو خیابان بهار تا خوردم؟
به این نمی اندیشیدم که خود خودش نذاشت بمیرم، معلول نشدم، بر ویلچر ننشستم و ........
فقط فریاد می‌زدم چرا من؟
ولی هنگامه‌ی پریا که رسید و مرز وحشت یک مادر رو تجربه کردم
وحشت از دست دادن و ....... ماندن‌ش به هر قیمت برام با ارزش شد
و همان‌زمان‌ها حس می‌کردم دارم در اطراف‌م می‌بینم‌ش
نه‌که رخ داد تا من بفهمم
این همه روی‌می‌داد تا نه تنها من که خودش و حتا پریسا و کل خاندان با ایشان ملاقاتی رو در رو داشته باشند
پریسا می‌گه: من با پریا خدا رو دیدم
مادرم می‌گه: پریا معجزه رو نشونم داد و نیل برابر چشم‌م شکافته شد 
بنا نیست هی بلا نازل بشه تا ما به فهم خدا برسیم
ولی از جایی که پروردگار عالم رو چنان بالا بردند و دور از دسترس
حکمت به معجزه افتاد بل‌که ما خدا رو فهم کنیم
در حالی‌که از ساده ترین روش می‌شد به این باور رسید
این که کافی بود در همه عمر آرومم بگیره و هی خودم رو به آب و آتیش؛ در و تخته نمی‌زدم
اون‌همه شلنگ تخته و سر بزرگی و ....... من من نمی‌زدم
حالا همون روزها رسیده
از آسمان سربرداشتم و مثل آدم در آرامشی عمیق و دست نخوردنی 
فقط
نون و ماست خودم رو می‌خورم و انرژی‌های خدای‌گونه ام رو شناسایی می‌کنم
تا هر روز بیشتر بشناسمش 
در وجودم
این‌که چه‌طور کار می‌کنه؟
چه‌قدر دقیق و مو لای درزش نمی‌ره
این که هست و همین نزدیکی‌ست و نیازی نیست سر به آسمون بسایم
این‌که نباید به چیزی به جز الان فکر کنم که کار دست آدم می‌ده
هر اندیشه هر باور هر ترس هم بیم و امید ....... در ما داره کار می کنه
و کافی‌ست هدف‌مندش کنم
بی بلا و مصیبت
بی فجایع دل‌خراش
کافی‌ست باورش کنیم و اجازه بدیم خودش در زندگی کار کنه، راه‌ها را باز کنه، راه جدید ایجاد کنه
و بی‌حد غافل‌گیری تا هنگامه‌ی رفتن

۱ نظر:

  1. 1) این راست کاره شماست.:
    سخنراني سعيده قدس بنيانگذار محك در همايش بين‌المللي TEDx كيش
    https://drive.google.com/file/d/0B7EdjIvN0ITCcERLQi00QV9YNmc/view
    2) این هم که راست کاره قاسمه:
    آدل دوباره آمد-خوش امد Hello :))
    https://www.youtube.com/watch?v=YQHsXMglC9A


    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...