۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۵, دوشنبه

آریای‌های بیمار



خانمی من هم به سر رسید، به خیر و خوشی و سلامتی
یعنی از حد گذشت و شورش درآمد
گندم چه کاره حسنه که در یک روز 180 ورودی داشته باشه؟
هیچ خبری نیست الا کرم 
تا دلت بخواد این دنیا موجود مریض داره
و من خاضر نیستم به هیچ قیمت حتا یک اپسیلون انرژی خرج آدم بی‌مرام و مجنون کنم
آدم باید خودش عاقل باشه
اون‌که کتاب بود و می‌شد مایه‌ی شهرت و پول باشه، با رسیدن بوی انواع دردسر
سوزاندم و ریختم دور
این‌که وبلاگ نویسی‌ست 
درد ما ملت ایرانی همینه
جایی که نباید باشیم،‌هستیم و جایی که باید باشیم
غاییب می‌شیم
معطل‌یم یه زن تنها گیر بیاریم و تا می‌شه، آزارش بدیم
و من نیستم چنان بیدی که با این بادها بلرزم
چون برام مهم نیست چند نفر این صفحه را باز می‌کنند
مهم اینه که خودم بدونم جایی هست که درش می‌نویسم و غم‌باد نمی‌گیرم
و باز شکر به روح شیخ خوان این آزادی یک‌باره رها کردن و رفتن رو یادم داد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...