۱۳۹۳ مرداد ۱۷, جمعه

فیتیله‌ی ژنی




کل دیروزم به ریکاوری لپ‌تاپ و نصب ویندوز تازه و ملحقات دنیای جدید گذشت
دارم دوباره برای شرایط تازه‌ای آماده می‌شم
که مثلن: فیل هوا کنم
کوه بکنم یا یه چی تو همین مایه‌ها
مگه می‌شه بی مصرف باشیم؟
نه
از این رو باید سریعن یه کار تازه‌ای برای این ایام دربستر دست و پا کنم
اما چرا من آروم ندارم؟
چرا حتا از باب بیماری نمی‌تونم یک گوشه دوام بیارم؟
شماها چه می‌کنید به طور معمول؟
همه چه می‌کنن؟
کی این موتور چندهزار اسب رو در من جاسازی کرده؟
خانم والده که تا ما رو در حال ول‌گردی دیده جیغی بنفش کشیده که:
باز داری ول می‌گردی، بچه؟
به عمرم یک کاری که نه تنها به حساب ما که به حساب خودش بیاد نکرده
از وقتی یادم هست پایگاهش برابر تی‌وی بوده و از همون‌جا رفت و آمد اولاداش رو رصد کرد
صدای پای کی در راه پله می‌آد؟
کی بود با آسانسور رفت ؟
کی‌بود اومد پایین؟
صدای کی از خونه‌ی کدوم‌شون دراومد و ....
حضرت خداوندگار پدر کاری بود که طفلی هزار سال پیش رفت
شاید ژن ایشان بی‌چاره‌ام کرده؟
کاش وقت بارگذاری این نرم افزار جدید یکی بهش گفته بود من بنانیست بتونم مانند ایشان
شلوغ پلوغ، پر کس و کار و سلامت باشم.
 بل‌که فیتیله‌ی این ژن موروثی بنده را اندکی می‌کشید پایین
تو رو خدا یکی از شما بگه در این شرایط بهترین گزینه برای من چیه؟
کاش یکی بیاد و به قصد سرقط عتیقه‌هام سرم رو می‌برید  و خلاصم می‌کرد
ای داد ما در همین چند دهه بریدیم و دهن‌مون صاف شد
کی هوس جاودانگی داره؟
بی‌چاره خضر
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...