اخوی گرام، نمیدونم کجا و به کدوم درخت یا دیواری، یک فقره دوربین مخفی کار گذاشته
که حتا زمانی هم که نیست عبور و مرور عابرین گرام را ضبط میکنه تا احوال ماشینهای دم در
روزهای اول که فهمیدم، شاکی شدم
که آقا یعنی چی؟
این بیاحترامی به حقوق همسایگیست
نه که ما از این به بعد برای میهمانان گرام هم کارت و ساعت بزنیم؟
تا دیروز که اف اف زنگ میخورد و من در ایوان نمیشنیدم
اخوی سر برآورده از اون بالا و دولا شده که:
بدو برو دم در پستچی برات بسته آورده
من حیرون که: بسته؟
جخت رسیدم به گوشی محترم و پستچی شریف دعوت شد به بالا
بسته از ژاپن رسیده بود!!!
نکنه اوشین برام چیز فرستاده؟
آخه تنها ژاپنی که به عمرم میشناختم، سرکار علیه اوشین بود
اما ماجرا
پیرو مکاشفهی چند ماه پیش دکتر قدیمی و صمیمی که بنده را در مسیر آب مروارید مشاهده نموده بود
یک فقره بروشور دارو داده بود دستم که بدم کسی که در یکی از ممالک چشم بادامیست داروی حل مشکل را تهییه
کنه
مام که کسی نداشتیم اونور، به هر کی که پاش از مرز میرفت بیرون سپردیم
و البته شک نکن که هیچ کس یادش نموند
تا اتفاقی خبر به پریا رسید و گفت:
چرا به من نگفتی؟
- زیرا: دارم محصول زردپوستان و نمیدونم در اروپا پیدا بشه یا نه
اما از جایی که یکی از شاگردان موسیقی پریا دختری بیش فعال ژاپنیست که حتا اساتید اتریشی هم از پسش برنیامدن و زیر نظر پریا تا اواسط کتاب بیر پیش رفته
کافیست پریا لب تر کنه
و ننیجه این شد که مادر بانوی ژاپنی بروشور رو ایمیل میکنه به ولایت و خدمت همشیرهی گرامش
همشیره به ایکی ثانیه خبر میفرسته که یافتم و بگو چندتا؟
خلاصه که دیروز یک بسته حاوی ده قطره از ژاپن به دستم رسید
وقتی قطرهها رو دیروز عصر روی میز دکتر گذاشتم با ناباوری زیر و رویی کرد و گفت:
خب بگو بیستتا هم برای من بگیره
عرض کردم: دکتر جون شرمنده که همینم دور دنیا دور زده تا رسیده اینجا
ولی ما هیچی نمیدونیم
همیشه هیچی نمی دونیم و فقط فکر میکنیم که میدونیم
کی فکر میکرد اینطوری کار انجام بشه؟
دست پریا هم درد نکنه که تا وقتی قطره هست، آب مروارید نورسیده متوقف میشه
بی عمل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر