۱۳۹۳ مرداد ۱۷, جمعه

یک باور جدید


این خیلی خوبه که تصویری هم‌سان روئین‌تن از خودم به‌جا گذاشتم

این‌که کسی فکر نمی‌کنه و یا شاید باور نداره، در حال حاضر درگیر لحاف تشک باشم
و این‌که دوستان در جستجوی معجزه‌ی دیگری از من یا بارگاه الهی داشته باشن
ولی صادقانه‌اش باید بگم: نه
خب در این کش و قوس بی تکلیفی چی بهتر ازنوشتن و با شماها گفتن؟
اما نمی‌تونم، زیرا شماها ازم توقع دیگری دارید
ان‌قدر منبر گذاشتیم و رفتیم اون بالا که کسی باور نمی‌کنه، کم بیارم
البته هنوز مطمئن نیستم کم آوردم یا نه؟
چون خودم رو فریب می‌دم:
حالا انگار می‌شینم یه گوشه و ماتم بگیرم. یه فکری براش می‌کنم
اما دروغ چرا؟ تا قبر آ آ آ آ
همه هنری که در ذاتم هست، شناسایی شده و یک به یک به دلایل بسیار، این مسیر حذف شده
یه فیلمی هست که یارو در یک باجه‌ی تلفن همگانی گیر افتاده و یکی از پشت خط تهدیدش می‌کنه
تکون اضافه موجب یک فاجعه می‌شه
حتا هنگامی که پلیس دورتادور محل رو محاصره کرده
کسی نمی‌تونه کمکش کنه
گیر افتاده
منم الان همون تو هستم
یعنی سال‌هاست که اون تو گیر کردم
تا دستم به سمت کاری می‌ره، یک تیر شلیک می‌شه
از روی اول که خبر آلرژی تازه رو از دکتر شنیدم، تا هنوز نه کسی رو دیدم
و نه کسی به قصد هم‌دلی شماره‌ام رو گرفته
زیرا همه فکر می‌کنن:
 نه بابا این چیزی‌ش نمی‌شه. حالش خوبه
 من هم یکی مانند شما و با دردهای بشری، با کم آوردن‌های انسانی و نیازهای غیرقابل انکار واقعا نمی‌دونم باید چه‌کار کنم؟
با این همه چه‌طور می‌تونم شزم باشم؟
در این نقطه به یک باور جدید از خودم نیاز دارم
هیچ‌گاه موجودی بی‌کار و ول‌گرد نبودم که بتونم در شرایطی چنین زیست کنم
و این همه انرژی که توگویی می‌خواد کوه رو جابه‌جا کنه، همه نشسته روی ذهنم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...