۱۳۹۳ مرداد ۲۸, سه‌شنبه

از غار نشینی تا پنت هاوس



  انسان اوليه تنها بود ............ تا هنگامی‌که غریزه بهش حکم کرد و جفت را شناخت
بهش مزه کرد و به جفتش چسبید و با هم ماندگار شدن
که ممکنه این را هم از تماشای حیوانات فهم کرده باشند
جفت باردار شد و بچه‌ای آورد و خانواده‌ای ساخت
بعد از خطرات حیوانات وحشی کمون‌ها را ایجاد کرد
خانواده‌هایی کنار هم
و بعد الی آخر از خانواده به قبیله و .... شهر و تمدن
در این فاصله رقابت و چشم و هم چشمی را فهم کرد و ..... ما افتادیم توی هچل آن‌چه که اجداد کرده بودند
همه وصلت کنند و خانواده داشته باشند
اویی هم که نداشت شروع به عصه خواری کرد
همین‌جا ها بود که خشم و نفرت و ...... پدید آمد تا رسید به امروزه روز و ما
حالا این‌که برخی در تنهایی چه گلی به سر می‌گیرند هم بسته به روابط اجتماعی و انواع قوطی بگیر و بنشون فردی‌ست
و من که میانه‌ی این همه چرا و چه‌طور ... دیگه نمی دونم چه باید بکنم
هم‌چنان در پی تحقیقات حاشیه‌ی بر سر انتخاب ماسک و گرمایی که ایستاده جلوی در کارگاه و نمی ذاره واردش بشم
تا جنون فاصله‌ای چندان ندارم و تفکر به آخر راه
فرض رو براین می‌گذارم که:
از کجا پیدا چه‌قدر زمان باقی‌ست؟
آیا وقتی هست برای بازگشت خنکای هوا که بشه درهای کارگاه چهار لنگه باز باشه و بشه کار کرد
خیالی ندارم جز پایان راه
فقط موندم چه‌طور برخی می‌تونن بی‌کار و بی‌عار ول بگردن و شاد هم باشند؟
تنهایی‌ست و هجوم منه بی‌چاره
بی‌کاری‌ست و فریادهای ذهن لاکردار

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...