از هنگامی که پی به تاثیر انواع اخبار روز جهان در نزدیکی خواب، بیداری بردم
شک نداره که یا اصولن تیوی اتاق خواب رو روشن نمیکنم
یا یکضرب میرم پای یک کانال فرح بخش میشینم
امروز بعد از رویت حاجآقا انارکی؛ کانال قل خورد و رفت یه جایی نشست که تنتن و میلو پخش میشد
همونجا چادر زدم و پاش موندم
در همین زمان اندکی کانون ادراک سر خورد و رفت به نقطهای در کودکی
همون روزهای خوبی که یک تنتن میشد اسباب شادی و برنامه ریزی باشه
و حتا وسیلهی دور زدن خانم والده
اینم از اقبال بلند بچههای قدیم بود که والدین گرامی فهم نمیکردن
بابا این فلک زده تازه از مدرسه برگشته و نیاز به اندکی استراحت داره، بعد مشق و کتاب
باید یه کله مینشستی پشت میز انجام تکلیف
و از جایی که خسته تر از فهم چیزی بودم وارد کمای ذهنی میشدم و گوشم تمامن پای تیوی بود که
کوچکترهای خانه پاش لنگر انداخته بودند
یک روز تنتن بود روز دیگه، عصر حجر و ... خلاصه که ما همهجا بودیم جز در درس
اما کشف دوم امروز
همهچیز زود تند سریع رخ میداد
تنتن در کشتی، بلافاصله در هواپیما، تندی بر جزیره
هواپیما میرفت و به محض نیاز اون بالا آماده بود و به سیم ثانیه تنتن نجات پیدا میکنه و در کشتی بود
خب مام با همینها بزرگ شدیم و در حسرت قد کشیدن هی جوش میزدیم که کی بزرگ بشیم بپریم وسط دنیا؟
لابد همیشه همه چیز به همین سادگی محقق میشه
به همین راحتی میریم و میآییم و دنیا عوض میشه
اون بخش دزدان دریایی و ایناش هم که اصلن به ذهن راه نداشت
در واقع ما به خواب خوش کارتونها رفتیم و خواستیم از خونه و والدین دل ببریم
چه خوش بود رویای کودکی
فقط کاش اون وسطهاش کسی هم با ما از عدم امنیت اون بیرون میگفت
از دزدان دریایی و جانیانی که شزم به مبارزهشونبرمیخاست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر