۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۲, شنبه

فردا




آخی 
سلام علیکم زندگی
یک شنبه
هفته 
ماه و سال که داری مثل برق و باد می‌گذری
شکر که تعطیلی هم تمام شد
و این یکی از نوع سختش بود
من بودم و گل ها و شانتال
شهر خالی و همه در سفر
و با خودم درگیر بودم 
نه‌که همه‌ی عمر اشتباه کردم؟
نه‌که باید منم مثل همشهری‌های گرام الان وسط باغی چیزی داشتم از طبیعت لذت می‌بردم؟
یعنی دروغ چرا؟
نه که بی‌کاری و ولگردی تنها کار ممکن بود
تهش می ره به سمت دردسر
یعنی نمی‌فهمم چه‌طور برخی می تونن ول ول بی‌کار بگردن؟
ذهن دنبال یه سوژه‌ی بيکار می‌گرده تا سوارش بشه
و شاید از این بابت وحشت می‌کنم
وحشت از ذهن
ولی یک چیز خیلی مهمی هم هست
اون این که
عمر ما به آخر خواهد رسید و فقط منتظر آینده نشستیم بل‌که معجزه کنه
چه‌طور می تونه توهم معجزه ساز بشه؟
تو تا حالا در فردا یا آینده بودی؟
می‌شه بگم الان فردای دیروز و روزی مستقل ؟
فردا فقط نشانه‌ای‌ست بر مرور زمان
بر عمری که گذران است و تمام شدنی
ما همیشه در امروزیم و اینک
فکر کن ببین دیروز کی بیدار شدی؟
ناهار چی خوردی؟
به چه چیزها اندیشیدی؟
من که درست یادم نیست
اما همیشه فردا درمحاسبات ما حضور داره
 کی  قول و تعهد داده که ما فردا رو ببینیم؟
بیا تا هستیم در امروز زندگی کنیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...