۱۳۹۰ آذر ۲۶, شنبه

بیست پنج آذر، به تقویم ما


اون قدیما از بیست آذر در دل ما جشن و سروری برپا می‌شد از باب روز مادر 
دیگه بیست چهارم شب تا صبح خواب‌مون نمی‌برد که صبح کله‌ی صحری بریم سراغ خانم والده
برای اهداء هدایا
اما یک هفته‌ی قبل
خیابان‌ها پر از شور و ولوله بود. از تبلیغات مخصوص روز مادر گرفته 
تا انواع هدایای از پیش بسته بندی شده‌ی رنگی 
کاغذ کادوهای محصوص این ایام ........... تا انواع کارهای دستی که در مدارس برای بزرگ‌داشت مقام و منزلت حضرت مادر تهییه می‌شد
در این سی‌سال بس‌که این تاریخ سر خورد و عقب جلو شد و خودمونم رفتیم در صف مادران گرام
این روز هم پاک از ریخت افتاد
امسال دوباره بد مدل هوایی شدم
هوایی اون روزگار خوش، رنگارنگ
روز مادر
حالا نه که فکر کنی کاری کردم. نه خیر
دیگه خانم والده‌ی شیک و سانتی مانتال ما هم مومن دو آتیشه شده و
به تاریخ اسلامی روز مادر را می‌شناسه
اما کانون ادراکم بدفرم رفت و توی اون ایام جا خوش کرد
که بی‌ربط هم نبود
سرکشی به انواع کلیپ تصویری از شبکه صفر گرفته تا 
مورچه داره
هم بی‌تاثیر نبود








حالا این‌که این‌ها همه یک طرف و همز‌مانی وقایع از سوی دیگر . ما رو بد جور هوایی کرده
از جمله، این جناب عمو رضا
وقتی ما بچه بودیم، رضا هم بچه بود
دخترکان ماه رو هم رویای نداشتند جز این‌که به سبک سیندرلا منتظر کفش بلوری و 
ورود به کاخ مرمر یا نیاوران در سر می‌پروراندند
ولی این سال‌های دیگه نه کسی خواب رضا رو می‌دید و نه براش مهم بود که این بادمجان بم کجاست و چه می‌کنه؟
هر از چندی یه پیغامی برای سال تحویل و این حرف‌ها که اصلا هم به ما مربوط نمی‌شد و 
مبارک اون‌ور آبی ها بود و افه‌های خاندان جلیل سلطنت
اخیرا عمو رضا خودی نشان داد و بیاناتی فرمود که حس کردیم
نه انگاری ایشان هنوز بلده به این مردم فکر کنه!
در نتیجه دوباره کانون ادراک‌مون سر خورد به بچگی و خواب های طلایی دیدیم
یعنی می‌شه دوباره ما بیست پنج آذر را کودکانه جشن بگیریم و پر از انواع حس خوب باشیم؟
نه 
چون نه دیگه من بچه‌ام و نه خیابان‌های تهران به قدر بچگی من گشاد و طیل‌ند و 
نه این مردم، مردم با صفای قدیمی هستند
همون‌ها که برای صبح به صبح دم در آب و جارو می‌کردند و دست به دست کاسه‌های آش زمستانی‌شون
در محل می‌چرخید
نه من و گلی همون دخترکان صاف و ساده‌ی گذشته‌ها هستیم که از نگاه پسرای محل در صدتا سوراخ پنهان بشیم
ونه باور بلورینی به جا مونده



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...