۱۳۹۰ آذر ۲۹, سه‌شنبه

مرصاد و مجاهدین





دوست خبرنگاري دارم كه بعد از عمليات مرصاد فيلمي برايم آورد
تصاوير جبهه‌ها به قاعده مشمئز كننده هستند. اما جنگ جنگ است جان، برادر
خانمان‌سوز و ویرانگر
اما مرصاد و مجاهدین، حکایتی فاجعه گون بود
برادر کشی به اسم آزادی
با دیدن اون فیلم و درک جنایتی که مجاهدین پابه‌پای دشمن « صدام » در حق مردم این خاک روا داشتند
تا قیامت از روح من پاک نخواهد شد
در این خاک جنایت زیاد شد
برادرها به زیر خاک خفتند.
پسران معصومی که اکثرا به جبر روانه‌ی جنگ  شده بودند
و مادرانی که هنوز چشم به در دارند
تهش همه جنگ بود
اما خیانت مجاهدین هرگز قابل بخشش نیست
این‌که این گروهک ، جمع می‌شن، فریاد کمک سر می‌دن. 

در ذهن من جایی نداره



و تا ابد هم برام مهم نیست چه برسر آن‌ها خواهد آمد
چه در اشرف باشند یا هرجای دیگر
یادم نمی‌ره تا وقتی صدام زنده بود، ارتش داشتند، تانک و توپ و نفر بر
که مزد خیانت به ملت‌شان بود
حالا که او رفته ، این‌ها فریاد ایهالجهان  برآوردند
نفرین ابدی من همراه‌تان باد

من و قمری‌های خونه

    یک عمر شب‌های بی‌خوابی، چشمم به پنجره اتاق بود و گوشم به بیرون از اتاق. با این‌که اهل ساعت بازی نیستم، ساعت سرخود شدم.     ساعت دو صبح ک...