آسمان آفتابي است
اين آسمان هميشه همين طور بوده. گاهي ابري برفرازش و گاه هيچ
گاه آبيست و گاه نه
گاه شب است و گاه روز
آسمان فقط آسمان است
اما چرا آسمان كودكيهايمان فيروزهاي بود و شبهاش ستاره باران؟
وقتي بچه بودم فقط سر بالا ميگرفتم و آسمان را نگاه ميكردم
دنبال علائم هواشناسي نميگشتم. در پي آثار آلودگي نبودم. چون بيسواد بودم
و از اين رو از زيبايي آسمان هم لذت ميبردم
ميشه حكايت جمعههايي كه به هر ضرب و زوري كه هست سعي دارم به رنگ جمعههاي عهد كودكي كنم
به قول آقا مجيد ظروفچي، جوبچي، اداره چي
تقويم من هنوز این تقويم، که مال آقام بود. جمعه همون جمعه است و شنبهاش همان
و ما چه فقر عظیمی را حمل میکنیم
نشد جمعههایی به رنگ و سلیقهی خودمون خلق کنیم
همهاش تکرار گذشتههاست
پنج شنبههای بچگی
چهارشنبههای عشقورزی
و جمعههای کودکی معطر به
بوی قورمه سبزی و مزهی سبزی تازه
به رنگ سفرهی سفید بیبی و با صدای بانو الهه یا بنان
تفریحش دویدن دور حوض و
عصرانهاش، هندوانهی خنک
بعد از ظهرش، فیلم سینمایی ، هرکول
و شب که میشود پر از حزن عمیق مشقهای ننوشته
و
عشقهای ندیده، تجربه نکرده
راههای نرفته و جزایر کشف ناشده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر