یک هفته میشه که ذهنم درگیر کلامیست از کتاب عظیم
در سوره هود میفرمایند که :
« ما عرش را بر آب قرار دادیم »
دیگه از المیزان تا تفاسیر اونور و اینور آبی رو زیر و رو کردم ببینم داستان چیه؟
ذهن من میگه، نه که نطفهی آدم در حاشیهی اقیانوس هند شکل گرفته
نهکه همون بغلها جایی عرشیست دور از دید؟
عاقبت به رمز کار پی بردم
که البته فقط در سرزمینهای شرقی کاربرد داره
الداستان که
اهل سلوک میگن:
- زهدان مرکز انرژیست
- بهمن چه. اونها میگن
و از جایی که در ولایت ما قرار نیست هیچیک از اولاد ذکور جناب پدر آدم به خود زحمتی
بیش از زور بازو وارد سازند و هر چه بگیر و ببند است
مال بینوایان دختران بانو حوا است
موضوع اما دار میشه
مثلن ما حجاب می ذاریم ، مبادا جنابان دلشون بخواد
ما خانواده رو داری می کنیم
ما رنج را در نگاه اولاد شناسایی میکنیم
ما از عالم و آدم پنهان میشویم، مبادا به جایی و چیزی لکهای وارد بیاد
و از جایی که هر چه حرف زور و ستم است بر گردهی دختران حواست و
ما حتا مسئول غرایز بی حد و حساب اولاد ذکور ایشان هم هستیم
از اهل بیت تا غریبه ی صد پشت اونور تر و ...................... هزاران مورد دیگه
چارهای نمیمونه جز این که باور کنم
راست راستی بهشت زیر پای مادران است
عرش و حکومت و داستانش را هم میچسبانم به زهدان
بعد نتیجه میگیرم
تنها دختران بانو حوا حق خدایی و ورود به بهشت را دارند
زیرا که ما در زمین هم بهجای خود و هم بهجای پسران پدر آدم زحمت میکشیم
تزکیه میکنیم، چله مینشینیم، روی منمون کار میکنیک تا یابو برش نداره، با هر چه بود و نبود میسازیم، یادمون میدن آدم نیستیم و حق اظهار نظر نداریم و .....
مراحل سلوک
یعنی مسئول بند تمبان شل پسران آدم هم دختران بانو حواست؟
یعنی این ها بنا نیست بمیرند
یعنی بنا نیست روی خودشون ارادهی نیم بندشون ، روی نفسشون ، مراکز تصمیم گیری و ....... اینها هیچگاه کار کنند
و ما باید مراقبشان باشیم؟
جلالخالق
سی چی اختیار ما به دستان این هاست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر