۱۳۹۴ آذر ۲۴, سه‌شنبه

بی‌چاره زمین



واقعن که
یعنی موضوع اصلن دولت و نظام نیست
کل ملت ایران فقط و فقط به منافع خودش فکر می‌کنه
بعد می‌گیم چرا ما ان‌قدر عقب مونده هستیم؟
دو سالی هست که با بازیافت منطقه هم‌کاری دارم، نه سی گل روی شهردار
سی این که دلم نمی‌آد پلاستیک و .... این اقلام رو به خورد زمین بدم و به گند بکشم‌ش
نه‌که ما از خاک و مام‌مان زمین
چرا باید چیزهایی رو به دلش بریزیم که قابل جذب و حل نیست
یا اصولن این که چرا محیط زیست رو آلوده کنیم و ... همه موجب شده تا ارتباط خاصی با مامم برقرار کنم
حتا وقت خونه سازی هم نه تنها اجازه ندادم درختی قطع کنند که کلی بیش هم به جای درختانی که از باب گود برداری و بنا حذف شده بود را کاشتم
یعنی حساب کتاب من با طبیعت بر مبنای شیخ خوآن تعریف شده
روح زمین روح درختان و داستان
و از جایی که به هر چه حرمت نهیم حرمت هم می‌ستانیم
برای تمامی زمین احترام ویژه‌ای قائل هستم
ال‌داستان که امروز مامور بازیافت آمده کیسه‌ها رو ببره
لب بر چیده و غمزه می‌آد که:
همه‌اش به درد ما نمی‌خورده مثلن لباس کهنه و کیف و کفش قابل بازیافت نیست
می‌پرسم:
خب چه‌باید کرد بنشینم برای شهردار گل ورچین کنم؟ 
مگر اصلن برای من مهمه؟
 فقط به زمین فکر می‌کنم و .... داستان
تهش فرمودند که خیر فقط چیزهایی رو که فعلن می‌شه بازیافت کرد رو به ما بدین

منم دیگه کیسه های جدای بازیافتی رو می‌برم می ذارم کنار سطل محل
عده‌ای هم هستند که فقط دنبال این اقلام زباله‌ها رو زیر و رو می‌کنند
نه تعهدی به منافع جیب شهردار دارم و نه بابتش پول می‌گیرم که
برای هر یک کیسه‌ای جدا و یک به یک را سوا کنم و .... ماجرا؟
از این رو دیگه با بازیافت هم‌کاری نخواهم داشت


ولی خدا وکیلی گناه زمین چیه؟
چرا ما مثل بز باهاش مواجه می‌شیم؟
هر چی هست رو در طبیعت به امان خدا ول بدیم چرا که مملکت ما حساب و کتاب نداره
این کیسه ها که نه
اون کیسه هایی رو بذار که قبلن چیزی درش نبوده
چه‌طوره برای جناب شهردار کیسه‌ی نو بخرم و در جعبه بهتون تحویل بدم؟
واقعن که این مملکت با ما نژاد بشر تا هزار سال هم آبادی نخواهد داشت
می‌گه این لباس‌ها اگر به درد خودم بخوره، می‌برم
اگر اندازه ی من نباشه می‌ریزم در آشغال‌ها
بعد دید چپ چپ نگاش می‌کنم، می‌گه:
شاید هم ببرم منطقه فلان برای بی‌چاره‌ها


می‌مونه به منابع طبیعی
همه دارن درخت می اندازن و ساخت و ساز می‌کنند
مامورین گرام هم میان شیتیل می‌گیرن و می رن
بعد از چند سال سر و کله‌ی منابع طبیعی چنان پیدا می‌شه که تو گویی قارچی یک شبه از زمین روئیده
این که بیا برو دادگاه و .... اینا بماند
این وسطام مامورین گرام منایع طبیعی هی را به راه پیدا می‌شن تا یه جوری تلکه‌ات کنند

پس کی به فکر درخت‌هاست؟
کی به فکر فرداهاست؟
کی به فکر زمین؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...