پیری یعنی، گیر کردن در پیلههای عادات زندگی. غم نبود شادی و کسالت از رنج درونی سرچشمه میگیرد
تا حالا فکر کردی که چرا مردم انقدر افسردهاند؟ معمولا به گردن جامعه و قوانین میاندازیم. در حالیکه ما تبدیل به ماشین های کوکی شدیم. صبح کسل چشم باز کردن و به سمت کار روتین دویدن وشب دوباره خسته و به همان محیط برگشتن
نه طبیعت نه انسان هیچیک حالشان خوب نیست. ایام سفر صبح زود بیدار میشدم. سرحال بودم و زندگی زیبا بود. چون طبیعت با ما و هوای پاکیزه در جریان و اکسیژن روحبخش است
در شهر جرات نمیکنی از یکی آدرس بپرسی. ذهن همه درگیر خود شده و نداشتهها و نکردهها. بخل و حسد همه را به موجودات غیر زمینی بدل کرده. انسان بخیل بیمار است. او نه تو و نه حتی خود را باور یا دوست ندارد.او مملو از سرکوب است. سرکوب او را به آتشفشانی متحرک بدل میکند. چرا رنج ناتوانیهایمان را به گردن دیگران یا شانس و تقدیر بیاندازیم. قبل از ما خیلی ها توانستهاند از صفر تا بالاترین درجه برسند. اگر یکی توانسته، ما هم میتوانیم
همیشه برای آنچه که از صمیم دل میخواهیم، اراده و توان بالایی وجود دارد. پس ما نسبت به خود بیایمان هستیم
تا حالا فکر کردی که چرا مردم انقدر افسردهاند؟ معمولا به گردن جامعه و قوانین میاندازیم. در حالیکه ما تبدیل به ماشین های کوکی شدیم. صبح کسل چشم باز کردن و به سمت کار روتین دویدن وشب دوباره خسته و به همان محیط برگشتن
نه طبیعت نه انسان هیچیک حالشان خوب نیست. ایام سفر صبح زود بیدار میشدم. سرحال بودم و زندگی زیبا بود. چون طبیعت با ما و هوای پاکیزه در جریان و اکسیژن روحبخش است
در شهر جرات نمیکنی از یکی آدرس بپرسی. ذهن همه درگیر خود شده و نداشتهها و نکردهها. بخل و حسد همه را به موجودات غیر زمینی بدل کرده. انسان بخیل بیمار است. او نه تو و نه حتی خود را باور یا دوست ندارد.او مملو از سرکوب است. سرکوب او را به آتشفشانی متحرک بدل میکند. چرا رنج ناتوانیهایمان را به گردن دیگران یا شانس و تقدیر بیاندازیم. قبل از ما خیلی ها توانستهاند از صفر تا بالاترین درجه برسند. اگر یکی توانسته، ما هم میتوانیم
همیشه برای آنچه که از صمیم دل میخواهیم، اراده و توان بالایی وجود دارد. پس ما نسبت به خود بیایمان هستیم
آدم ها عادت کردند یکی بگه زندگی خوبه. بگویند خوب. یا بگوید بد است. ما باور می کنیماز این بدبخ تر نمی شه
پاسخحذف