۱۳۸۵ دی ۲۲, جمعه

فکر کردی که



کاش می‌شد یک وقت ملاقات می‌داد. هزار سوال دارم که جواب‌شون فقط پیش اونو که خالقه. می‌پرسیدم: وقتی که منو آفریدی می‌دونستی که چقدر قراره تنها باشم؟
می‌دونستی در این زمین همزبونی نمی‌شه داشت؟ فکر نکردی بعد از لذت خلقت چه بر سر من خواهد آمد؟
فهمیدی موجودی که اراده‌ات بر او نشسته قراره یک زن باشه. زنی با تمامی زنانگی یک زن. زنی از جنس مهر از جنس عشق و از جنس مادر؟ منی که قرار بود تنها بمونم، واقعا فکر می‌کنی لازم بود اراده به خلقتم کنی؟

۳ نظر:

  1. salam :)
    khoobi khale ?
    age tonesti vaght begiri , ye chantam soal man daram :-<

    پاسخحذف
  2. رزی از زیر پشه‌بند وبگردی می کنی؟
    راستش زندگی خرج داره. اینکه باید از رو مایه بذارم و کنهء این خدا بشم تا یک وقت بگیرم. می دونی که فلانی
    خودت باید بدانی
    مایه تیله می‌خوادم

    پاسخحذف
  3. آزاده جونی
    مگه من با شماها فرق دارم. بیش راه و رفته و میان راه نفسش گرفته
    مثل همهء آدم‌ها
    اما نه نا امید
    کمی خستگی است و کمبود انرژی عشق

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...