از دیشب هربار به یاد کامنت همشهری نازنین میافتم،
ناخودآگاه با صدای بلند میخندم
تجسم پست اندر امراض و توصیفات همشهری
بهقدر زیرکانه و غافلگیرانه که نمیتونم ازش به راحتی بگذرم
زندگی همینه دیگه
کافیست از چند خطش برداشتهای متفاوت داشته باشیم
طنز، تلخی، شور، شادی یا هر چه که دلمون خواست
کاش میشد همهجای این دنیا را همینطور طنز گونه یا با مهر به انسان نگاه کرد
یعنی بلدیم؟
نه بهخدا
وگرنه روزگارمان این نبود بشینیم منتظر رسیدن آقای زمان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر