قدرتی پروردگار این تکنوآلرژی چه میکنه! آدم میمونه حیرون :
نه که کار کار از ما بهترونه؟
فقط مونده با آدم در گوشی هم حرف بزنه
حکایت بلاگر
گزینه داده که هر کی کامنت داد با ایمیل خبرت کنیم
دستم رفت برای تنضیمات و دوباره پس گرفتم
خب سی چی؟
همینکه روزی چند بار میآم و صفحه مدیریت رو چک میکنم
ببینم کی اومده؟
کی رفته؟
کی حرفی گفته؟
خودش کلی برنامه است. باور کن
حالا گیریم مام بریم و تنضایمات رو دستکاری کنیم
از فردا چه شوقی پشت میز بشینیم؟
تکلیف گندمزار چی میشه؟
همون حکایت گفتگوی روباه و شهریار و داستان اهلی کردن
اهلی بشم برای گندمزار
چون از این پس منو به یاد تو میاندازه
یک دلیل بیشتر برای دوست داشتن زندگی
زیبایی جهان
و انتظار از یک ساعت زودتر برای آمدن تو
چون میدانم هر روز راس ساعت چهار خواهی آمد
از ساعت سه شاد خواهم بود
باز یک دلیل بیشتر برای دوست داشتن زندگی
صدای پایی را میشناسم که مثل نغمهای مرا از سوراخ بیرون میآورد
باز دلیلی دیگر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر