بعد از لاجرعه سرکشیدن، جام زهر قطعنامه و پایان جنگ ایران و عراق
بهطور ناگهانی غدهای در میان جامعه ترکید و رشد کرد
بهنام، زن صیغهای
همونطور که شلوار آقایان تازه بهدوران رسیدهی دههی هفتاد، , وامهای میلیاردی و احداث کارحانههای
کذا و کذا که همگی خیلی زود تقش درآمد
و پیژامه، شورت مامان دور و تمبانهایی که دو و سه چارتا میشد
قارچهای صیغهای تفالهی جنگ هم از زمین سربرآوردن
زن شد لاستیک زاپاس جاده و بیرون و اینای آقایان در رنگهای متنوع و ........
این فقط یادآروی کوچکی از دههی هفتاد شمسی بود باب اینکه بگم
هیچوقت دنبال اخبار زندگی مشاهیر نبودم
یعنی در واقع همیشه نمونهی کامل بابا اتی بودم که هر از چند از خودم غافلگیر میشد
کیه.......؟ کی بود؟ آخه چرا منو تو این موقعیت قرار میدی؟
من باید بدونم کیه؟
وای من عاشق این بابا اتی و بابا شاهم
القصه اصل مطلب هیچ یک از اینها نبود
طولانی شد بیا پایین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر