یه وقتی زیر بازارچه و با چارچوب و سه پایه مینوشتیم
نه که مثل سیب ، فیلتر بشیم
از وقتی مصیبت عمومی شد و انواع vpn و فیل کش به زندگیهامون راه باز کرد
مام دیگه واسه خودمون هرچی دلمون خواست مینویسیم، عکسهای فیلی هم میذاریم
تازه از youtobe هم کم نمیآریم
حالا این وسطا سر از چارتا محلهی بدنام و مبتذل درآوردیم و با اقسام ممنوعهجات
هم آشنا شدیم
بگیم ، فدای محدودیت که
همون داستان حضرتپدر آدم که بهش گفتن: به این سیب دست نزن.
رفت و یکراست
همون سیب را خورد
و از جایی که
تره به تخمش میبره
حسنی به باباش
خودت باش
تازه فهمیدم عمریست سرگرم خودسانسوریام و پز میدم
چه دل شیری دارم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر