دو روزه با خودم درگیرم درباره ی روز زن یه چی بگم
اما هیچ حرفی م نمی آد
زن همونیست که میتونه جنس مخالفش رو تا عرش ببره و
با مخ بکوبونه رو فرش
زن یعنی موجود ذاتا برده که از این استعمار خوشش می آد
می گی نه؟
دختران حوا و مبحث تعصب و غیرتی که اگر
توی عاشق یا یار نداشته باشی
یعنی دوستش نداری
زن یعنی اونی که از بچگی بزرگش کردن برای همسری مادری
نمونه عروسکهای چهره نمایی که از سه چهار سالگی یکی یکی به بغل گرفتیم
پیشته و بالا کردیم تا دست مون حسابی راه افتاد
فکر کن که چه چونهها که نمی زدیم واسه همین یک قلم
که کی توی بازی نقش مامان رو داشته باشه؟
بعد چادر دور کمر و الکی جارو میکردیم
من یکی که خانم والده رو هرگز در این مدل ندیدم
ولی ذاتا اینکاره بودم
شایدم از نسخههای خطی بیبیجهان که زنی به رسم لر بود و
اگه پا میداد، اسلحه هم بهدوش میگرفت
نه ما که
زن یعنی دختر خوب بابا که باید تا توی گور اسم و رسمش رو یکتنه حفظ کنه
مبادا لبهی دامنش حرمت پدر را خط بیندازه
خواهری که از حماقت با خر مسابقه میده
و ........ خلاصه همه چیز و
خودش هیچی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر