۱۳۸۷ دی ۲۵, چهارشنبه

بدین پارسی




این جناب آقای شوهر هر ایرادی که داشته باشه محاسن بزرگی داره که کم از جادو و جمبل و معجزه نیست. بی‌خود نیست اکثرا چندی از این بانوان گرام نوک انگشت می‌چرخوانند
می‌گی نه، الان من، اگر بدونی از صبح چقدر دویدم و سرپا ایستادم و ادااصول به پشت چشم کشیدم، از زندگی یه‌جوریت می‌شه تو مایه‌های، ایش چمچش
بعد تازه این وقت شب اونی نباشه که براش حالا نه همه همه که به کل فراری می‌شه ولی یه ذره که می‌شه ناز کرد و
نازت را خرید؟ یه آخی نازی مردم برات ناقابل
تیک‌تیک تو بغلش بلرزم و بهش بگم : چقدر می‌ترسم»
یا یه آخی بمیرم
و از همین وعده سرخرمن‌ها که می‌دونم سر خرمنه ولی باز دلم خوش می‌شه
اونم که ما نداریم
آخ که اگه بودی، اوه ه ه ه ه هچی داشتم که نداشتنت ، نبودنت، غیبتت، عقده‌هام، ناامیدی‌ها و حتی هزاربار اشتباه گرفتن‌های مبتذل که کلی عمرم رو حروم کرد
این و دیگه خودم می‌گم: ای‌ش ش ش ش چشمجش
خدایی‌اش چنی منو خانم خانومی آفریدی به خدا
می‌دونم خودتم از دستت در رفته. چون دیگه نتونستی به نیمة ذکورش و بسازی یه عمره جای من وسط کارای نیمه تمامت مونده و از پهلوش کرد رد می‌شی روت و به یوار می‌کنی که تورم وجدانت حاد نشه
آخه چرا من هیچ‌وقت یه شونة مهربون ندارم که این وقتا کارم به بلاگر اجنبی نکشه؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...