۱۳۸۷ دی ۱۳, جمعه

نه مقدس



هزار سال زمان برد که فهمیدم ایراد از کجاست.
هزار سال طول کشید تا با مشق و تمرین از سر بازش کردم
هزار سال به‌خاطر گفتنش تنهایی کشیدم و صدام در نیومد
هزار سال یاد گرفتم توی چشماشون نگاه کنم و با تمام شهامتم بگم نه
نه که یه وقت فکر کنی ایی‌کیو، آی‌کیوم ایراد داره. نه به‌خدا. اما به بعضی هنوز حتی موجهشم سخته نه مقدس رو بگم و خودم را برای عمری دچار پشیمانی و دردسر نکنم.
اما مناسبات، تعلقات خاطر چی می‌شن؟
البته تا حدودی می‌شه با حفظ تقدم و تاخر بهش توجه کنی. ولی باید کلی توضیح بدی که چرا تو که انقدر نزدیکی و ماه‌یی مجبوری بگی نه
تازه چه بسا هم از تو دلخور بشن. شاید حق داشته باشن شاید نه
اما چی ارجح تر از همه چی‌ست
آرامش خیال در وقتی می‌دونی وظیفة اولت چیست؟ بعد برو سراغ درجه دو و سه و وجدان زخم‌های عفونی
اما به‌جاش شب بگیر و راحت بخواب که، چراغی که به خونه رواست، به مسجد حروم
به گمانم این جواب حتی زبان نکیر و منکر را هم می‌بنده

۳ نظر:

  1. hamshahri..(dar tehran!)۱۶ دی ۱۳۸۷ ساعت ۳:۱۲

    ghorban , in ketab shoma ra az kodam entesharati misheh tahayeh kard?

    پاسخحذف
  2. السلام و علیک یا حبیبی

    امر کنید ....
    نشر ژرف

    از دستای سیاهت پیداست که به خاطرة گردوهای تابستانه سرک کشیدی

    پاسخحذف
  3. mamnoon, say mikonam az 118 adresesho begiram, che zood gozasht ta akhar hafteh bayad bargardam be ghafas, khosh khoshan kam kam dareh tamoom misheh

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...