۱۳۸۷ بهمن ۶, یکشنبه

تولد گلی در، نشر ژرف




دوستی گفت: داستان این کتاب که با جنگ و جدل بعد از سه سال آزاد شد چی بود؟
گفتم: به محض این‌که قدم به اولین پنجرة اتاق رسید و آسمان را دیدم؛ از خودم پرسیدم: « حالا ایی خدا کجای ایی آسموناس؟»
وقتی به زیر آسمان رسیدم، شنیدم، خداوند همه جا با ماست.
از هرکه پرسیدم :« بالاخره این خداوند کجاست؟ »انقدر لب گزیدند و اخم کردند که فهمیدم، خداوند خود، ماجراست و از قرار اصلا به بچه‌ها مربوط نیست.
در بزرگسالی ناگهان و خیلی جدی با خروارها قوانینی که از چرایی آن‌ها آگاه نبودم سروکله‌اش پیدا شد.
چون نگفته بودندم که برای چه معجزی به زمین آمده‌ام
دیر فهمیدم، نه بالاست، نه اون‌جا، همین‌جاست و باید تازه شناخت خودم را آغاز می‌کردم چون، تازه به خود رسیده بودم
گلی مباحثة مداوم کودک درون و سوالات اوست که در پشت گره‌های ابروی بزرگسالی کم رنگ و شکلش را از دست می‌دهد و تا همیشه گنگ خواهد ‌ماند.
پرسید گیر کار کجا بود که ممنوع چاپ بود؟
گفتم: انسان خدایی
ما باید همان‌قدر بدانیم و فکر کنیم که برای‌مان قبل تر گفته شده. نه بیش و نه کم
مگر احزاب از ما بهترون که از بهشت مدارک عالیه برای تفکر به خداوند خالقی دارد که از رگ گردن به ما نزدیک تره
و به قول آقای ممیز، ما حق نداریم بیش از آنچه آقای قرائتی بلده و گفته در این باره تفکر کنی
م

۲ نظر:

  1. سلام خانم شهرزاد. لطف کنید و شمارة تماس با ناشر را هم مرقوم بفرمایید

    پاسخحذف
  2. نشر ژرف : 66403284

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...