۱۳۸۷ بهمن ۱۰, پنجشنبه

سیاست مدارانه


من نمی فهمم چرا ما جماعت ایرونی از سبزی پاک کردن تا عاشقی مون تابع سیاسته
یعنی راستش رو بخوای جواب نمی‌ده
به مرد ایرونی بی دلیل و مدرک بخندی، یه‌وری می‌ره
به زنش زیادی نگاه کنی، کولی می‌گیره
در هر حال هیچ کدوم، اولی‌ش من
از عشق ساد و بی‌دردسر خوشم نمی‌آد. دوست داریم درد بکشیم، زحمت و فراق و اینا .........تا وقتی یارو رو می‌بینی همچی گوشت بشه به تنت بچسبه. اگر یکی مثل بچه آدم بیاد جلو می‌گم:« ای پدر سوخته! ببین چه خوابی دیده ؟»
مردهام که قربونشون برم اکثرا از نژاد بانو لیلیت ارث بردن و یه دنده راست تو تن‌شون نیست. البته حقم دارن. از وقتی زن رو از یک دنده آدم ساخت، همچی یه نموره ترازش بهم خورد و مثل پیزا فرانسه یه‌وری میره
داره می‌ره سرکوچه سیگار بگیره، می‌گه: عیزم، من برم تا این‌جا و برگردم.
این چند دلیل داره
1- ممکنه یکی از رفقا رو سر راه ببینه، دنبالش بخواد بره
2- ممکنه یکی از دختران حوا بی‌اراده گیر کنه به دکمه کت آقا، دنبالش بره
3- از همه مهمتر، جلسه
از این جلسات غافل نشو که مدار هستی بر محور این جلسات بی‌وقته می‌گرده
خلاصه که به هر دلیل می‌ره تا این‌جا و برگرده
باور کن مغرضانه نمی‌نویسم. من از همه بدتر
داستان ساده عاشقم نمی‌کنه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...