۱۳۸۷ دی ۲۳, دوشنبه

از تو



نشسته بود روبروی من و منتظر بود لب باز کنم
متوجه سوالش بودم. اما جواب کمی به نظرم جفنگ می‌اومد
پرسید: چی شدی؟ افسرده، شاکی، بی انگیزه ........الی خداد تا
مغزم کیپ بود و کار نمی‌کرد
همه‌اش
همه همه‌اش
و
هیچ‌کدوم
ساده ترین جواب بود
گم شدم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...