قول میدم خود خدا هم نفهمید چه برسرم آورد
من فقط نیم خط اشتباه نوشتم، چرا اینهمه سال جریمه نویسم؟ نیم خطی به بهای عمر
این بزرگترین شکار امشبم بود
دائم نگرانم یهجا زیادی باشم. شاید برای همین هیچکجا رو متعلق به خودم ندونستم مگر غار بلورین تنهاییم. نقطهای در جغرافیای شناور هستی که در طول عرض افق زمان بهنام امن من نام گرفته
خونه
این حس خونه رو توی جنگل بیشتر دارم. شاید چون خودم ساختم؟ شاید اینجا نه چون حضور خانواده رو در اطرافم میفهمم و تنها نیستم. شاید از بچگی فرار میکنم؟
شاید، از مزخرفترین بهانههای زندگی است که بر مزار هر خبطی مینشانیم
شاید
آره شاید تا امشب نمیدونستم که تنهام چون به خودم اجازه نمیدم تنها نباشم. شاید از نقد، از مراقبت عواطف و تعلقات. از هزار بیماری و مانیای پیش و بعد از تولد
اومدم بگم کریم نشونم دادی که از ترس نخواسته شدن از پیش فرار میکنم؟
یا شاید، از ترس بیحوصلگی از بازیهای یه حبه انگور تو یکی من؟
شاید از داوری شدن؟
کاری که با یک بیگانه هم در یک بلاگ کردم. راست میگفت حق نداشتم نقد کنم. وقتی قرار نبود نقد بشم
و دچار عذاب وجدان شدم
در اوج این عذاب بود که دوباره با خودم روبرو شدم
من خیلی میترسم کار بدی بکنم
کسی قراره منو دعوا بکنه؟ نمره بده؟ ترسیدم؟ مغرورم؟ قاضی؟ تو هم خودت رو میجوری؟ یا
بهقول گلی« اونوقت باهاس تا صبح خوابان خطرناک جهندم و اینا ببینم که ایی شیطون هی میگه، گلی، بیا. اومدم بندازمت تو آتیش جهندم.
چرا اونروزی یواشی پسر شمسی خانوم و ماچ کردی؟ هان ؟
فکر کردی خدا ندید؟
بعدش هی میخواد منو بندازه همون جهندمی بود که بیبی جون میگفت« توش آتیش داره، مار داره، یه چیزان بدی داره ها؟
این سرکار خانم والده من و جناب معبر و ..... اعظم ایشان کجان تا احوالم را با ترسهایشان پس از اینهمه سال و ادعا ببینند؟
کلی جون کندم تا یاد گرفتم به همین سادگی از مردم با صدای بلن. نه سگ خوری و با ایما اشاره معذرت بخوام
از ناشناسی که شاکی کردم.
از کریم که آدرس خانة دوست کجاست را بهش دادم؟
از خودم که هنوز میترسم
saaaaaaalaaaaaaam khale
پاسخحذفcheshme ma roshan
mikhastam ba kompoooooooot beram ershad be didanesh
pas nagooooooooooo goooooooli jooooooni bargasht ta dobare haleto ba eshgh begire?
tabbbbbbbbrikhey
tabbbbbbrik
hey
hey
hey