۱۳۸۷ دی ۲۷, جمعه

ترنج پارتی


ای جونم، باز جمعة شیرین رسید و ما تونستیم جمال بی مثال این جناب یوزارسیف، عزیز مصر و من و ما را رویت کنیم
من جالا هیچ که این دین، به جامعة بشری عمری دست و پا گیرم کرده و نمی‌تونم آب بخورم
اما، اما این بانو زلیخا ریاحی و باقی عوامل اوناث فیلم چه کشیدن
آقا شوخی بردار نیست، یه جماعت از دیدن روی زیباش انگشت بریدن تا بر بی‌گناهی، بانو زلیخا ریاحی صحه گذاشته شد. وقتی خدا درک می‌کنه، یعنی این وزارت فخیمة از ما بهترون نفهمه؟
ای که من می‌دونم این بانو زلیخا و دیگر بانوان طپس چه کشیدن و دم برنیاوردن
باید فردا با دکتر جان درباره تماشای این پیای، هنر هفتمی رای زنی کنم. خدا را چه دیدی با این احوالات ما و این قسم هیجانات مرگ‌بار دین، جامعة بشری بین زمین و هوا می‌مونه
در نتیجه برای طپش قلبم هم بهتره من از این هفته این پیاپی‌های یوزارسیف وبلا روزگار هجر را نبینم
خب چه دردیه؟
ما که قلب‌مون یه در میون ریپ می‌زنه، چه کاریه بکشه به واشر سرسیلند ؟ آدم باید خودش عاقل باشه
دروغ چرا همیشة زندگیم همین بودم.
چیزی که خیلی دوست داشتم، اگر نمی‌تونستم یه جایی چفت و بسطش کنم که همیشه دم دستم باشه، ترجیح می‌دادم صد سال سیاه نبینم تا این‌که حرص بخورم الانه است که تصویر مشترک مورد نظر تمام بشه

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...