۱۳۹۴ شهریور ۶, جمعه

حلقه‌ی پیدا شده‌ی داروین




سرمونی‌ها معنی زندگی هستند

چه سرمونی‌های عبادی و آئینی و یا فرهنگی و ملی
ماییم و دلایل بسیار برای زندگی
وقت نماز که با هول به سجاده می‌رسم
می دونم دارم از یه چیزی حمایت می کنم
مال من، روح الهی‌م است و نه در آسمان جاگیر است و نه
در ناموجودها
نه در مشرق‌ها و نه در مغرب‌ها
درون من
روح من 
که هر روز باهاش حرف می‌زنم و خاطرنشان می‌شم که
هوی عامو، مخلصتیم و هستی و عنان زندگی تنها به دست توست
نه ذهن بیگانه‌ای و نه هیچ
همین آداب ساحری به‌من انرژی می ده که همیشه در مسیر امید باشم
به خودم شک نکنم و زندگی برای همین‌ رشد و تکامل‌هاست
و یا چراع شب‌های جمعه و جمعه که در ایوان روشن می‌کنم
به‌من می گه: چه کسی باشه و چه نه
من هستم و در ایام تعطیل قرار دارم
از خودم توقع نمی کنم فیل هوا کنم. 
خودم رو تحویل می‌گیرم و مراسم غذای مخصوص ایام آدینه
و با حفظ تمام این‌ها به پیش می‌رم
به فردایی که هیچ پیدا نیست باشم یا نه
اما در امروزی که هستم زندگی می کنم
به خودم احترام می ذارم، حتا اگر تنهای تنها
و تو فکر کن که اگر چنین نکنم
حتمن در همان سال‌های اول خل شده بودم
زیرا
ما یاد نگرفتیم اول برای تجربه‌ی خود به این جهان آمدیم
بعد می‌تونیم مادر، فرزند، خواهر یا برادر و همسر و معشوق کسی باشیم
ما فقط یادگرفتیم مثل چیز سرمون رو به زیر گیریم و در این مسابقه‌ی چشم و هم چشمی
به پیش بریم
هم‌چون اجداد کهن‌سال‌مان


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...