۱۳۹۴ شهریور ۹, دوشنبه

اندر خم تجربه تا عشق



بعد از متارکه با خودم عهد بستم نیفتم به یللی تللی
سی همین‌م زدیم به کار خود شناسی
بعد هم که در سراشیبی شیخ ناوال گیر کردیم تا هنوز
اما منظور این‌که در تمام اون زمان‌ها مبارزه ی بزرگم سر همین نبود شخص دوم در زندگی‌م و پذیرش تنهایی بود
یعنی تو بگو بمیر
برام راحت‌تر بود تا یک ساعت توقف در خانه‌ای تنها
سی همین‌هم تا می‌رسیدیم به یه‌جایی که یه چیزی دستگیرمون بشه
سر و کله یک فقره آقای عشق و عاشقی سبز می‌شد
از نوعی که نتونی بگی نه
گو این‌که همین پدرسوخته‌ها هم یک روز موجب تصادف‌م شدند
شاید باید حتمن یه بلایی سرم می‌اومد تا ازش دل بکنم؟
سی همین‌ هم دیگه عینک سیاهه رو زدیم و دلم نخواست در هیچ کوچه‌ای مکث کنم
یعنی هر کی اومد به ناگاه ذوق کردم و دوباره پس زدم
از ترس تکرار همان ماوقع
ان‌قدر تکرار و تکرار شد که دیگه خودم حتم کردم
همان تجارب گذشته ما را بس
و از ترس چسبیدم کنج خونه
خب چه دردی بود؟
اگه از اول به حرف اساتید گرام دل داده بودم
شاید کار به تصادف هم نمی‌کشید
اما تو فکر نکن از سر ترس
که سی تجربه
یعنی هر چی که به تجربه برسه و جواب نده برای ابدیت حکم‌ش ملغا می‌شه
از جمله آقای عشق
حالا دیگه از اون‌ورش افتادم
یکی بگه بیا و یک ساعت فلان آقا رو تحمل کن یا دوست داشته باش
می‌مونه به همون ایام که کسی می‌گفت: یک ماه بی‌عشق زندگی کنم
تو گویی حکم مرگم می داد
یعنی ممکنه روزی هم حتم کنم
نفس کشیدن، هیچ واجب و حیاتی نبوده و چون دیگران نفس می‌کشیدن مام افتادیم
به استفاده از ریه؟


بهش می‌گفتم پیری
یعنی تصورم می‌رفت این بزرگان از سر پیری دیگه چیزی نمی خوان
نگو داستان از سر تجربه بود
اونی که در زندگی تا تونسته دویده و تجربه کرده
همه‌ی تجارب مثل بمب خنثی شده بی اثر می‌شن
 و اون‌ها هم که تجربه نکردن تا لب گور دل‌شون می‌خواد
می‌مونه به نسبت من و تنی چند از هم‌سالان و حتا بزرگترها که هنوز اندر خم کوچه‌ی اول عشق درگیرند
و در حسرت تجربه ی یه نخود عشق
بال بال می‌زنن
اسم‌شون هم شده پیر پر نشاط
اصلن مسئله‌ی سن و سال نیست
اونی که سر بزرگ بوده و زده به دل زندگی
هی رفته و رفته تا با مخ کوبیده به دیوار
اونی هم که نه در حسرت هی سوخته و سوخته و هنوز چشمی پر انتظارش بر راه
موضوع فقط همینه
تجربه از گهواره تا گور

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...