دو روزه که از اتاق جنگ به بیداری برمیگردم
روز اول گفتم خیالی بیش نیست و محصول ذهن بیگانه
موضوع روز اول
گروهی بیگانه بودند که در اتاق فکر نقشهای برای جنگ میکشیدند.
و تکرار میشد جنگ
امروز صبحهم از حیرت چاقویی که به حلق پادشاهی ، حاکمی فرو شد از خواب پریدم
نمی دونم
تعبیر به خیر می کنم که این اتاق جنگ من و ذهنم باشد
امید دارم حکومت از ذهن بستانم
و خود را برای همیشه از این مایهی یاس و اندوه و خشم، قضاوت و حسرت و حسد و دیگر....
مقولههای بشری آزاد سازم
گرنه که خبر جنگی در راه است
خداوندا به خیر باشد
آمین
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر