نمیدونم چند تا شب عید از سهمیهام مونده؟
نمیدونم چندعید دیگه باید همچنان تنها باشم؟
نمیدونم چند عید سخت باور داشتم تنهایی به آخر رسیده؟
نمیدونم چند عید تک و تنها بودم؟
هزارهزار نمیدونم دیگه از گذشته و آینده
نمیدونم این چندمین عیده که من اداش رو در میارم ولی معنای عید را در کودکیها جستجو میکنم؟
تصاویری معطر به عطر نقل بیدمشکی.
گلابپاشهای ناصری و عطر اسفند که با ورود مهمانها مادر بزرگ دود میکرد
کاش بچگی میفهمیدم زندگی یعنی این.
به جای اینکه فقط حسرت بزرگ شدن را بخورم
و کاش حالا میفهمیدم زندگی یعنی این بهجای اینکه حسرت دیروز را بخورم
نمیدونم چندعید دیگه باید همچنان تنها باشم؟
نمیدونم چند عید سخت باور داشتم تنهایی به آخر رسیده؟
نمیدونم چند عید تک و تنها بودم؟
هزارهزار نمیدونم دیگه از گذشته و آینده
نمیدونم این چندمین عیده که من اداش رو در میارم ولی معنای عید را در کودکیها جستجو میکنم؟
تصاویری معطر به عطر نقل بیدمشکی.
گلابپاشهای ناصری و عطر اسفند که با ورود مهمانها مادر بزرگ دود میکرد
کاش بچگی میفهمیدم زندگی یعنی این.
به جای اینکه فقط حسرت بزرگ شدن را بخورم
و کاش حالا میفهمیدم زندگی یعنی این بهجای اینکه حسرت دیروز را بخورم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر