۱۳۸۵ اسفند ۱۷, پنجشنبه

زن حیوونی


،
خدایا چقدر این جامعه نثوان رو بدبخت و حیوونی خلق کردی؟
فکر کن با اون همه اهن و تلوپ و کلاس و شخصیت، کافی دستی نرم و آهسته روی موهاش سر بخوره و اسمش بشه نوازش. یا کافیه در یک روز چند بار پی‌گیر احوالش بشه و پشت هم گوشی ناهمراه به غیرت بیاد و همراه بشه و هی زنگ بخوره
کافیه احساس کنه یکی بهش قکر می‌کنه و مثلا نگرانه
حتی ممکنه از یک شاخه گل که از میدون محل کش رفته شده بیفته از پنجره تو اتاق
مثل گربه که پشت شیشه زیر آفتاب زمستون لم میده و صدای خرناسش بالا میره، زن هم از عالم واقع پا به جهان تخیل می‌ذاره
بعد از ما چی ساختن؟
یک موجود مزور و مکار که همدست شیطانه. نه تو رو خدا این انصافه؟

۳ نظر:

  1. انصاف نمیدونم هست یا نه...
    اما از همین خصوصیات خودم هم بدم میاد...

    پاسخحذف
  2. تنهایی حال کردن تو این یه سال و خورده ای منو حسابی هااااار کرده...
    دیگه نمیتونم کسی رو تحمل کنم...
    با اینکه تنهایی هم حوصلم سر میره...

    پاسخحذف
  3. salam
    khoobi khale ?

    chi begam !! teflaki ma :|

    emrooz ham goya rooze zan boode too kole donya :P hala famidam :P mobarake khale jooni :* hamishe khosh bashi :x

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...