اینجا نمادی از جهان بزرگتره. سالهاست که خیلیها رفتند و آمدن. عاشق شدن، فارق شدن. اول عاشق از راه رسیدن، وقت رفتن از هم بیزار شده بودن
این خونه اتفاقات مهم و بیارزشی را در خاطراتش ثبت کرده مثل زمین. مسافرخانهء چند ستارهای که از کارتن خواب را در خود جا داده تا امپراطورهای بسیار
اینجا مثل یه گیت میمونه، وقتی ازش عبور میکنی بی آنکه بفهمی یکی یکی ماسکها میریزه پایین و خود واقعی نمایان میشه. خودخواهیها و بدگمانی، وحشت و ضعفها. حتی بچههای گندهای که سر یه دست بازی جر میزنن و بازی بهم میخوره. یا اونایی که سر همه کلاه میذارند. بعضی هم اهل تفرقه بنداز و حکومت کن
ما بلد نیستیم زندگی را بازی کنیم
از سال دیگه سر در شهرک مینویسم: اگه شیشه خورده دارید، لطفا وارد نشوید
این خونه اتفاقات مهم و بیارزشی را در خاطراتش ثبت کرده مثل زمین. مسافرخانهء چند ستارهای که از کارتن خواب را در خود جا داده تا امپراطورهای بسیار
اینجا مثل یه گیت میمونه، وقتی ازش عبور میکنی بی آنکه بفهمی یکی یکی ماسکها میریزه پایین و خود واقعی نمایان میشه. خودخواهیها و بدگمانی، وحشت و ضعفها. حتی بچههای گندهای که سر یه دست بازی جر میزنن و بازی بهم میخوره. یا اونایی که سر همه کلاه میذارند. بعضی هم اهل تفرقه بنداز و حکومت کن
ما بلد نیستیم زندگی را بازی کنیم
از سال دیگه سر در شهرک مینویسم: اگه شیشه خورده دارید، لطفا وارد نشوید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر