۱۳۸۵ اسفند ۱۷, پنجشنبه

رادیو جوات




می‌بینی؟
دنیا و ما غریب ترین حکایت هستی رو هر لحظه تعریف می‌کنیم. بدون اینکه پی به راز موجود در هر واقعه برده باشیم
من از نوع رادیو ترانزیستوزی هستم
وقتی هوا خوبه و امواج مثبت کائنات به شکر خدا، کرور کرور. خروار خروار. بر سرمان بارش داره. خدا را هم بنده نیستم و فقط بهش افتخار می‌دم که، می‌دونم از روحشم و می‌تونم سلطان جهان باشم
اما، امان از روزایی که از یه کانال در پیت امواج برسه. مثلا از دگوز آباد مریخ
ته ته ته جهنمم. دنیا که نگو زشت و بدترکیب. منم که فقط موندم، بپرم؟ یا دنیا رو سه طلاقه کنم؟
هر کی هم که دم دستم پیداش بشه از ترکش‌ها در امان نمی‌مونه
در هر دو حالت دنیا را همانی که باور دارم می‌بینم، مایای من از دنیا کبود و تاریک می‌شه. مگه ممکنه دنیا هر دقیقه مثل بوقلمون و ساکنین زمین رنگ عوض کنه ؟

لحظه‌ی قصد

    مهم نیست کجا باشی   کافی‌ست که حقیقتن و به ذات حضور داشته باشی، قصد و اراده‌ کنی. کار تمام است. به قول بی‌بی :خواستن توانستن است.    پری...