همه چیز زندگی عجیب و در نهایت خواستنی است.
همهء عمر در پی خوشبختی دویدیم غافل از اینکه خوشبختی همان لحظاتی بود که میگشتیم و نفهمیدیم
روزها ساعتها هیچیک شبیه هم نیستند.
چه به ماهها و. سالها.
از صبح بهیاد نوروز گذشته همین موقع ها بودم. یک چیزی باعث خوشحالیم بود.
نه اینکه الان خوشحال نباشم.
اما جنس اون با روزمرگی تفاوت داشت.
دنیا برام زیبا بود و هر لحظهاش را دوست داشتم.
امید به چشمم نشسته بود.
البته از همون امید آبکیها که یک حباب بود و زود ترکید.
اما این مهم نیست.
مهم اینه من طعم این نوع از خوشبختی و عشق را چشیدم
درود به امسال و بدرود سال گذشته که تلخ و شیرین، با هم بودی
بدرود همه خاطرات من در سال هشتاد و پنج.
شما را متبرک و به خدا میسپارم تا جایی باز شود برای خاطرات سال نو
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر