آخر سال رخت چرکها شسته میشه.
خونه از بیخ و بن تکونده میشه.
البته جیبها از این تکان تکان در امان نخواهند بود
آت و آشغال اضافی دور ریخته میشه
اما افکار اضافی و مزاحم.
کینههای زیرخاکی هزارساله.
پدر کشتگی های موروثی و همه و همه همانجا که هست میماند و قرار هم نیست کاری برایشان انجام بشه.
چون ما آنها را به عنوان بخشی از تاریخچه شخصیمان پذیرفتیم.
برگ به برگ بر اوراقش افزوده و پشت ما که حمالش هستیم زیر بار آنها هر روزه خم
ما تا میشویم.
چون مغروریم و نمیتونیم ببخشیم
ما از تشنگی میمیریم چون عادت به خواستن جرعهای آب نداریم.
دنیا ارث پدرمان است که ناتنیها حقما را خورده اند و از همه
طلبکاریم
تا سبک و تازه نشیم هیچ سال و ماه و هفتهای نو نخواهد بود
تا نتونی سر بالا بگیری و بهاری که مقابلت نفس میکشد را ببینی عید بودن را نمیفهمی.
منها را دور بریزی
عالیجنابان را خاک گیری و احترام را از احساسات خودمان آغاز کنیم
خونه از بیخ و بن تکونده میشه.
البته جیبها از این تکان تکان در امان نخواهند بود
آت و آشغال اضافی دور ریخته میشه
اما افکار اضافی و مزاحم.
کینههای زیرخاکی هزارساله.
پدر کشتگی های موروثی و همه و همه همانجا که هست میماند و قرار هم نیست کاری برایشان انجام بشه.
چون ما آنها را به عنوان بخشی از تاریخچه شخصیمان پذیرفتیم.
برگ به برگ بر اوراقش افزوده و پشت ما که حمالش هستیم زیر بار آنها هر روزه خم
ما تا میشویم.
چون مغروریم و نمیتونیم ببخشیم
ما از تشنگی میمیریم چون عادت به خواستن جرعهای آب نداریم.
دنیا ارث پدرمان است که ناتنیها حقما را خورده اند و از همه
طلبکاریم
تا سبک و تازه نشیم هیچ سال و ماه و هفتهای نو نخواهد بود
تا نتونی سر بالا بگیری و بهاری که مقابلت نفس میکشد را ببینی عید بودن را نمیفهمی.
منها را دور بریزی
عالیجنابان را خاک گیری و احترام را از احساسات خودمان آغاز کنیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر