۱۳۸۶ فروردین ۳, جمعه

اعتیاد



هر چی باشه زور نسل جوان می‌چربه
بالاخره باید ساک سفر بست و راهی شد
خدایا خوب فکر کن ببین بالاخره نمی‌خوای یکی رو بفرستی که اون منو ببره سفر؟ من می‌دونم چقدر به تجربه‌اش احتیاج دارم. 

حالا تو هم به روی خودت نیار تا ببینیم کی خجالت می‌کشی؟
منم آخرش عقده‌ای که شدم. 

میرم ترمینال معتاد می‌شم و برای پول جنس، کارم می‌کشه به قاچاق مواد مخدر و الی آخر.
ببین. 
بی محلی سرکار می‌تونه چه فاجعه‌ای بی‌آفرینه؟

۲ نظر:

  1. فوقش اخرش مرگه دیگه....
    خوش باش...

    پاسخحذف
  2. منم تصمیم گرفتم الکلی بشم...
    شاید یادم بره اصلا چرا اینجام...

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...