گاهی تصاویری بین خاطرات میآد و میره
شاید خیلی کوتاه و زود میره
اما بلافاصله فراموش میشه، چی، کی، چه خاطرهای بود؟
و زود هم از یاد میره
الان همین اتفاق افتاد
با یک کشف تازه
اینکه خاطرهی من چیزهایی داشت
که دلیلی نداره تجربه کرده باشم
از جمله مرغ و خروس و عسل تازه
اینها از جملهی وحی محسوب میشه؟ یا معنیش اینه دلم یک صبحونهی دهاتی میخواد با کرهی محلی گوسفندی؟
ها؟
خدا رو چه دیدی؟
همینجوریها من و موسیو جبرئیل با هم سربند گردو میخوریم و به هم ok میدیم
کافیه وقت خواب یک خروار سوال لای رختخواب نبرده باشی
فوقش تجسمت قوی میشه
تازه میشه از فردا پز داد کلاسهای تجسم خلاق بانو گیتی خوشدل میریم
که برامون حرف در نیارن اینا چت شدن
ولی از وحی و اینا بیایم بیرون که در حیطهی انبیاست
و ساختار جدیدش جرم محسوب میشه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر