۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

بی‌بی‌مطبخ



فکر کردی بهم برمی‌خوره بی‌بی‌مطبخ باشم؟
ما از وقتی به دنیا اومدیم، با دوتا چشم دیدیم زن یعنی سرویس و بذر مهر و امنیت و گرمای خونه
می‌تونی این‌کاره نباشی. ولی این چشم بی‌چاره برنامه ریزی شده به ذهن تو هم فرو رفته زن کامل یعنی همه‌اش
حالا برو بالا داربست داد بزن، اوس ممد
وقتی تنهایی، وقتی راه آینه رو می دونی، فقط پی خرید عطر می‌ری و ..... می‌خواهی زن کاملی باشی
که 
نصفش را حذف کردی و درونت این رو می‌دونه
یه وقتی منم برای خوشحال‌تر بودن از نصف شب به قبرستون زدن و در بیابان شب خوابیدن ابایی نداشتم
هر کاری می‌کردم که حس خوبی بهم بده پر از اهمیت
اهمیت رو چپه فهمیده بودم. 
خوب‌تر بودن را نفهمیده بودم
من تا از درون خوش‌حال نباشم، در بهترین نقطه‌ی تصور تو هم بایستم باز خوشحال نیستم و در بهشت حضور ندارم
بهشت یعنی همین. 
حضور در اکنون و قائم‌به ذاتی
الان نه در گذشته‌ای نه در آینده. 
در اینک هم  که 
هر لحظه از در و آسمون به سرمون نمی‌باره؟
فقط ناراحت گذشته یا آینده‌ایم
نه حالا
این گنجینه‌ی با ارزشی‌ست که کشف کردم
اگه قراره گوشه‌ی آشپزخونه، حال خوبی داشته باشم
به کارم مسلط  و مفیدتر نفس بکشم
تازه زار زار اشک عاشقانه بریزم
و حالم را دوست داشته باشم
به‌قول کارل‌گوستاو‌یونگ، در ذهن زنانگی‌م اختلال و نارسایی ایجاد شده
قربون مطبخی که کار صدتا هورمون عشق می‌کنه
بی قاعده هم نیست. هربار با عشق این‌جا غذا پختم با عشق پختم
بیست و اندی سال
عشق این‌جا پخته شده
شاید حزن عاشقانه‌ام هم به همین دلیل باشه؟






مهم نیست کجا باشی
مهمه که خوب باشی، هرجا که باشی
عصر همگی بخیر و به شادی
رنگین کمان‌های مهرتان هم‌چنان مانا و پابرجا 



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...