خدایا ما رو از انواع گرفت و گیر در امان بدار
همینطوریها از زندگی عقب موندیم
گرنه که ما نفخهفیهمنالروحی و حامل روح خالقیم
همیشه درگیر یک گرفت و گیری بودم
اونموقع که دائم مسافر جاده و یه چرخ ماشینم تهران
و چرخ دیگرش در جاده ره میپیمود
دچار انواع راه گرفتگی میشدم.
از کوه منو میگرفت تا .......... خطهای صاف جاده
از یهجایی فهمیدم که بهتره تنها به جاده نزنم که من همیشه گیرم
با دیدن کوه مسخ میشدم و اگه وا میدادم، چه بسا خوابم هم میبرد
وقتی پام میرسید چلک، اونجا هم جنگل گیر میشدم و نمیشد دل بکنیم و از خونه بیای بیرون
تهران هم جو گیر آرامش خونه و دلم نمیخواست از خونه بیام بیرون
الان هم که مدتیست گیر تنهایی افتادم
نمیشه خودم را بکشم ازش بیرون که بد فرم
به مدلش گیر افتادم و انقدر که به تنهایی عادت کردم
ترجیح می دم همینطوری تا تهش تنها بمونم
در عشق و عاشقی که دیگه نگو و نپرس،
چنان جو گیر میشدم که انگار خداغیر من و او موجودی نیافریده بود
از همین رو هم بعد از ترک عشق، به خودم و رفقا کلی بدهکار بودم
حالام بگم از این کشف تازهام
مانیتور
از عصر مانیتور سنگی تا حالا گرفتار گیر جدیدم
گیر مانیتور که تا پشت میز میشینم، میره زیر جلدم و اینجا گیر می افتم
اما نه اونی که حدس میزنی آقا از این مانیتور غافل نباش که از اون گیرهای ناجور میده دستت
یا زیادی باهاش حال میکنی و از کار و زندگی میمونی
یا مثل من ننشسته ، چشمات میره روی هم
اینم باز گور بابای درک
خدا نگهداره انواع جیم فنگ و به هزار و یک بهانه از پای صفحه در میرم
خب از بالکنی و باغ باصفا نمیشه غافل موند
خوب که فکر میکنم میبینم من برای همین گرفت و گیرها هیچ موقع یکجا بند نشدم
چون سر کلاس هم گیر تخته سیاه می افتادم
مسخ و از حال میرفتم به عبارتی همه این سالها قاچاقی هوشیار بودم و شاید هم زوری
از باب رو کم کنی حضرت خانم والده
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر