زندگی برای ما حاملان ذهن یعنی همین و نه بیشتر از این
و ذهنی که خودخواهی را در تو پرورش میده، به سادگی تو را از بهشت به درد و تحویل جهنم میده
بعد این جماعت از نیش مار غاشیه و عقرب و آتش میترسند
در حالیکه همین الان هم همگی وسطش و حالیمون نیست
و منی که به این باور رسیدم، بهقدری از این چنگ و دندونم برای باز کردن گرهها مایه گذاشتم نه چنگی برام مونده و نه دندان
همینطور داری برای خودت خوش خوشه میری
میدونی نزدیکای بهشتی
عطر آسایشش را احساس میکنی
منظر زیباییهاش را از دور میبینی و به ناگاه
به سبک مدرسه که همه پشت یک میز بودیم و کافی بود آرنج بغلی اندکی حست کنه
تا دستت خط بخوره و تندی بپری که:
اجازه......... اینا نمیذارن ما بنویسیم، هی دستمون رو خط میزنند
به خودت میآی میبینی با سرعت نور برگشتی به جهنم
جهنم وابستگی و رنج
رنج اولاد که تنها عشق حقیقی دنیا و برآمده از خودپرستیهای ما
خب په چی؟
نهکه فکر کردی باتولد این بچهها خداوند یه عشق عجیب و غریب رو به قلبمون میریزه؟
خیر ما دوباره عاشق تکههای انرژی خودمون میشیم که از ما کنده و اسم ، بچهام گرفته
هی بچهام، بچهام کوشی؟ بچهام خوبی؟ بچه ام خار به پات نره و.................. و اینها همه عشقیست که ما به بخشی از وجود خود داریم و گردن بچهها میاندازیم
خدایا این انواع خود پرستی، خود بینی، خود ستایی، خود...... را از ما بگیر بلکه به بهشت برگردیم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر