۱۳۹۱ دی ۲۱, پنجشنبه

یه زن خالی






یعنی عمرن که اگه برای خودت احترام قائل نباشی، کسی بیرون از تو بهت احترام بذاره
من‌که این‌طور باور دارم و پی بردم مدت‌هاست مراسم سنتی احترام به خود نداشتم
یعنی تاجایی هم که یادم می‌آد احتراماتم بیشتر به درد مرحومه‌ی مقفوره عمه جانم می‌خورد
درواقع هر چه انجام می‌شد، پاس داشت حرمت خانواده یا لقب مادری‌م بود تا یه زن خالی
و در حقیقت همینم، یه زن خالی که از بدو تولد کلی تعریف روش نشسته
از صبح که مثل چیز چیز دو زدم تا بعد از ظهر که با اعصاب مچاله خودم را به کاناپه‌ی مقابل تی‌وی انداختم
بعد هم تازه چی، کلی بغض و ... تا حدی که کار کشید به وزارت امنیه و طبقه دوم و حضرت خانم والده
ببین شماها شاهدید که   از هزار سال پیش یه حضرت پدر داشتم یک حضرت خانم والده
فردا نگن از حریم سلطان تقلید کرد
همون‌طور که داشتم کلی برای خودم دل‌می‌سوزندم، خشک خشک نه حتا کمی آبدار
چشمم به آسمون افتاد و چند تکه ابر
به‌قول استاد، این کانون ادراک هم‌چینی سر خورد افتاد تو آب
انگار انرژی مضاعفی وارد سیستم قصدم شد و از جا کنده شدم
مثل شزم پشت ماشی و راه افتادم
در اولین قلم، از مرد گل‌فروش سر چهارراه برای خودم چند دسته نرگس خریدم
من عاشق نرگسم و سال‌ها بود برای خودم گل نخریده بودم
خب البته که چه کنیم بس‌که گل گرفتیم هم دیگه لازم نبود
اما حالا که خودم هستم، به خودم گل می‌دم
اون‌موقع من نبودم، یکی دیگه گل می‌داد
در حالی که اصلش این بود خودم به خودم گل بدم
اگه برای خودم احترام قائل نباشم
صد سال سیاه که بچه و ..... ما را به چشم موجودی ارزنده نبینه
حتا  اسباب و در و دیوار خونه‌ی آدم
باید سرشار از عشق باشه
به‌خاطر خویشتن

خانم گودرزی در فیلم ازدواج صورتی که من خیلی دوستش هم داشتم جمله‌ای می‌گه که از همون وقت به آب طلا نوشتم
و به‌جای شعر بنی‌آدمی که هرگز بر سر در سازمان ملل نبوده و ما ملت به خودمون گفتیم، هست
زدم سردر زندگی‌م
من راضی، اون راضی؛ کور بابای ناراضی
حالا خیلی بهترم کلی هم خرید خونه کردم تا امشب سفره‌ی رنگین کمونی برای خودم پهن کنم




راستی یادش به‌خیر قدیما شب‌های جمعه. نه البته در ماه صفر. بدون استثنا گوش‌مون از صدای بوق ماشین‌های عروس پر بود
الان طفلی این جوونا جرات ندارن بهش فکر کنن چه به این که جار بزنن
یادش بخیر چه چیزهای خوبی داشتیم و دیگه نداریم

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...