دروغ چرا همینطور که البوم کارهای قدیمی رو ورق میزدم راز بزرگی گشوده شد
چند سال پیشا قرار بود نمایشگاهی به نام جفتها بر مبنای آیهی 36 از سوره 36 قران دربارهی جفتهاست
از صبح خروس خون میرفتم توی کارگاه تا همون نزدیکیای بوق سگ
دمای عید بود و به مهمون بازی،
هرکی اومد اینجا و کارها رو دید ، یک نگاه چپ چپی به ما انداخت و تقریبا بیشتریها چیزی نگفتند
اما همان دو سه نفری که گفتند:
درک مرا از موضوع کامل کردند
موضوع:
چرا اینا همه از سر و کول هم یا رفتن بالا یا بهم چسبیدن؟
حالا چرا جفتگیری؟
دود از سر ما زبانه کشید رفت به آسمون مشقاسم اینا
این شد که کل پروژه تعطیل و جفتهای بعدی هرگز ساخته نشدند
ممکلت داریم؟
میکشن به ارشاد که:
خیلی بیجا کردی حتا درباره خدا فکر کنی، چه به اینکه بخوای بنویسی
دیگه چیه؟...................... حوزه نرفته و شیخ نشده به خدا فکر کردن؟
یه عدهای فکر میکنند انحراف فکری داری و ژن از فروغ گرفتی
یه عده هم که بهکل فکر میکنن خلی
میشه همون حکایت ملا، بالای خر زیر خر فرقی نداره
همه چیز عیب داره
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر