۱۳۹۳ بهمن ۱۳, دوشنبه

قضاوت ممنوع




اهل عقل منطق، فلسفه و اندیشه مرا دیوانه خوانند
عیب نداره و دست همگی درد نکنه
خیلی‌ها هم که از نزدیک نمی‌شناسند و از دور نظاره گر من‌اند هم
مرا آدمی خوش‌بخت ، فارغ بال و تحصیل کرده‌ی دانا می‌دونند
اونم عیب نداره که
کل دانسته‌های بشری نمی‌تونه سوزنی در احوال من یا تو تغییری ایجاد کنه
پس بذار هر کی هر چی دلش می‌خواد تفکر و قضاوت‌مون کنه
کی به کیه؟ تاریکیه
من که حال روز خودم رو دارم و مسیرم همیشه از یه ور دیگه رفته و اومده
اما اگر تمام اهالی منطق هم جای من باشند باز همه آن‌ها را مجنون خطاب خواهند کرد؟

قضاوت ممنوع

دو هفته است پریا خودش رو به آب و آتش می‌زنه بل‌که پیانوش رو عوض کنه
می‌گه ساز فعلی جوابگوی نیاز الان‌ش نیست
بعد هم سر از جاهایی درمی‌آره که آدم معملوی رو قاطی می‌کنه چه به موجودی نیازمند
می‌ره و سر از خونه‌ی آدم‌های مشهور و سطح‌بالای تخصص‌ش مواجه می‌شه
و سازهای گران گران
الان شنیدنش هم برای من سخته دو هزار یورو برای ساز دادن
برای یک دانشجوی موسیقی، هر چه‌قدر هم حمایت وارث بابام پشتش باشه، دشواره
و از جایی که زمانی ما دوتا ساز در خونه داشتیم
و کلاس بالای پریا، یاماها اصل ژاپن رو گذاشت و رفت یه یاماهای سنگاپوری خرید که آکبند باشه
آخر هم مجبور شد اون رو بفروشه و به یاماهای خونه رجعت کنه تا وقت رفتن
در نتیجه گاهی مواقع
نمی‌تونم خیلی مشکل‌ش رو جدی بگیرم
یعنی کافیه حس کنه پهنای صدای سازش به قدر فلان استاد نیست
بی‌شک باید سازش عوض بشه
و با این آگاهی از شخصیت دختر خونه، چی می‌مونه جز موعضه؟


اول ماجرا ازش سوال کردم، مطمئنی ساز خودت قابل اصلاح نیست؟
گفت : بله
- پس اگر این‌طور باشه خود روح ساز رو عوض می‌کنه.
خندید
خنده نداشت زیرا خلقت تنها وسیله‌ی بازی روح و اگر اسباب بازی‌ش ناقص باشه خودش بهترین‌ها رو جذب می‌کنه
حالا فکر کن بچه‌ای که از وقتی چشم باز کرده من بودم و جهان عجیبی پر از معجزه
می‌خنده وای به دیگرانی که سرسری داستان رو می‌شنوند


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...